بنا ن رسم دلدار دل و جان دادنش با من
بنا كن رسم دلداري، دل و جان دادنش با من
بدہ پيغام خود از دور اشارت كردنش با من
بسوزان هرچہ ميخواهي ولي دل را نوازش كن
بپا كن آتش عشقت، سياوش بودنش با من
رها كن دود آتش را ولي ياد مرا هرگز
سيہ كن آسمان با دود، نيلي كردنش با من
تو و دل دادن دريا، من و دنيايي از رؤيا
بزن كشتي بہ طوفانها بہ ساحل بردنش با من
ز هر دردي دري بگشا بہ هر آهنگ شادي كن
بزن بر تار و پود دل، مرتب كردنش با من
بمانبگو از دل، دل از دلواپسي كم كن
تو وا كن سفرهءدلراصبوريكردنش بامن
بنا كن رسم دلداري، دل و جان دادنش با من
بدہ پيغام خود از دور اشارت كردنش با من
بسوزان هرچہ ميخواهي ولي دل را نوازش كن
بپا كن آتش عشقت، سياوش بودنش با من
رها كن دود آتش را ولي ياد مرا هرگز
سيہ كن آسمان با دود، نيلي كردنش با من
تو و دل دادن دريا، من و دنيايي از رؤيا
بزن كشتي بہ طوفانها بہ ساحل بردنش با من
ز هر دردي دري بگشا بہ هر آهنگ شادي كن
بزن بر تار و پود دل، مرتب كردنش با من
بمانبگو از دل، دل از دلواپسي كم كن
تو وا كن سفرهءدلراصبوريكردنش بامن
- ۷.۳k
- ۲۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط