دیوانگی هرچند که گاهی تنها زخمی تازه بر دل میگذارد و آد

دیوانگی، هرچند که گاهی تنها زخمی تازه بر دل می‌گذارد و آدمی را به اعماق تاریکی می‌کشاند، اما باری از جنس تجربه و احساس در خود دارد. دیوانگی شاید دردناک باشد و زخم‌های عمیقی بر جای بگذارد، اما در همان زخم‌ها، رگه‌هایی از حقیقت و اصالت نهفته است؛ گویی روح انسانی در میانه آشوب و جنون، به درک عمیق‌تری از دنیا و خود می‌رسد.

آن آدم عاقل و آرام که گذشته را به سادگی رها می‌کند، شاید در این دنیا خوشبخت‌تر به نظر برسد، اما او از طعم شور زندگی، از هیجان و تپش‌های قلب در لحظات بی‌قراری، بی‌نصیب است. دیوانگی، زخم را به روح انسان هدیه می‌دهد و شاید این زخم‌ها نشانه‌ای از یک زندگی کامل‌تر باشند، زندگی‌ای که با تمام روشنایی‌ها و تاریکی‌ها، در نهایت ما را به عمق خودمان می‌رساند.

با این حال، گاهی وقت‌ها آرامش و آسودگی همان گمشده‌ای است که دل از هر جنون و پریشانی، بدان نیاز دارد. شاید رسیدن به نقطه‌ای که بتوان با خود در صلح بود، بهترین نوع دیوانگی باشد؛ دیوانگی‌ای که در نهایت، آدمی را به آرامش و رهایی دهد..
#Blue
دیدگاه ها (۰)

#Blue

#Blue

هعی اینم قبلن گذاشتم ولی متاسفانه قفلی :]

#Blue

نامه ای به خورشید گمشدهکفرآمیزتو نیز روزی کودک بودیبا چشمانی...

#شهیدانهگر عقل پشت حرف دل "اما" نمی‌ گذاشتتردید پا به خلوت د...

در ژرفای وجود هر انسانی گلادیاتوری خاموش است؛ نه در میدان خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط