مدرسه اوکی دا

part29

ا/ت: یااااا از کی تو حساس شدیییی🙂‍↕️

جونگ کوک: عقلتو از دست دادی هاااا اه

ا/ت : هوفففف حالا بیا بریم

*پرش زمانی به پاساژ*

ا/ت: واییییییییییی اینو نگاه کنننننن

جونگ کوک : خب یه عروسکه دیگه

ا/ت : چرا انقدر باهام سرد شدی هوم؟

جونگ کوک : زود بریم خونه بچه ها نگران میشن بدو برو لباساتو بخر اینم کارت

ا/ت : عرررررر بلک کارت رو دادیییییییییی

جونگ کوک : چونکه خرج شما خانوم خیلیه


ا/ت : یا چاگیاااا

جونگ کوک: زهرمار تو برو بیا دیگه


*یک ساعت بعد*


ا/ت: جونگ کوکییییی بیا بین دوتا کفش موندممممم

جونگ کوک : این همه کیف دستی مال توعه؟؟؟؟؟

ا/ت؛ نه مال عمه توعه ایش

جونگ کوک : کودوما

ا/ت : ببین این مال شنل هس ولی این مال لویی کدوممم😭

جونگ کوک: خب آقا بی زحمت این دوتا رو برا ما بزارین دیگه سایز 38

فروشنده : خوشبحالتون خانوم شوهر واقعا بی نظیری دارین

ا/ت : حیحی ممنونم

جونگ کوک : خب اینم کارت

ا/ت : خدافظ

فروشنده : ممنونم از خریدتون

جونگ کوک : اون چرا گفت شوهرتون

ا/ت : خب آخه

جونگ کوک : خب آخه حتما گفتی وایسین شوهرمو صدا کنم بیاد انتخاب کنیم

ا/ت : آ. آر. آره

جونگ کوک : خب بیا بریم ماشین که خونه کار دارم باهات
دیدگاه ها (۲)

مدرسه اوکی دا

مدرسه اوکی دا

مدرسه اوکی دا

مدرسه اوکی دا

سرنوشت "p,26...بدنم مور مور شد و این از نگاه بچه ها مخفی نمو...

⁶³ا/ت: “اصرار نکردم. می‌تونی نیای.”کوک: “نه دیگه، گفتی پدربچ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط