وقتی بچه بودم و این تیتراژ پایانی پخش میشد و یکی یکی کار

وقتی بچه بودم و این تیتراژ پایانی پخش می‌شد و یکی یکی کارکتر هایی ک با هم دوستن از هم جدا می شدن به حس عجیبی بم دست می داد. الان میفهمم اون حس، حس تنهایی بود :)
دیدگاه ها (۳)

الان مود شده تو نصف دهه هشتادی ها" که ما یه مشت آدمای آسیب د...

ولی من معمولا انجامشون میدم 😂

ولی به آدم خیلی جاها کمک می کنه

وقتی بچه بودم ؛ موندم پیش مامانبزرگم ؛ یکم گذشت که مامانبزرگ...

پارت ۳ موضوع : نفرین عشق سیاه جی چا: بعد تموم شدن صدای جیغم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط