یه بخشی از وجودم می خواد زندگی کنه

یه بخشی از وجودم می خواد زندگی کنه،
می خواد تلاش کنه، می خواد کم نیاره،
می خواد خوش بین باشه، انرژی مثبت بده، قشنگیارو ببینه. ولی یه بخشی از وجودمم
#میخوادنباشه، می خواد بهم ثابت کنه همه تلاشام بیهودست، تهش هیچی نیست، تهش پوچه، تهش خالیه، همه چی تاریکه.
تهش مرگه؛
بعضی وقتا زور یکی به اون یکی می رسه بعضی وقتام زور اون یکی، منم گیر کردم این وسط، نمی دونم واقعا حالم خوبه یا تو افسرده ترین حالت ممکنمم•

²³:⁹
¹⁰آبٱن‌مـاهِ¹⁴⁰¹

"به جایی رسیدم از این که بخوام فکر کنم که بعدش چی میشه #خسته‌شدم•"
دیدگاه ها (۰)

این #منم، منی که شدم ملعبه دیگران. برایم بریدند و دوختند و ت...

میدونی ماه کوچولو، من عاشق این بودم که از دور بشینی و نگام ک...

'به نام شب'نمی‌دانم...هیچ‌ چیز و هیچ‌‌کس را نمی‌دانم و نمی‌ش...

ما نسل بوسه های ممنوع بوديم ، عشق را ميان لبهای هم پنهان كرد...

هی نوشتم،هی پاک کردمگفتم شاید این خوب نباشه یه حرف قشنگتر بگ...

blackpinkfictions پارت ۲۰

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط