من

#من...
من به درماندگی صخره و سنگ
من به آوارگی ابر ونسیم
من به سرگشتگی ‌آهوی دشت
من به تنهایی خود می‌مانم
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
گیسوان تو به یادم می‌آید
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
شعر چشمان تو را می خوانم
چشم تو چشمه شوق
چشم تو ژرفترین راز وجود
برگ بید است که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن عمر ابدی می‌سپرد
تو تماشا کن
که بهار دیگر
پاورچین پاورچین
از دل تاریکی می‌گذرد
و تو در خوابی
و پرستوها خوابند
و تو می‌اندیشی
به بهار دیگر
و به یاری دیگر
نه بهاری
و نه یاری دیگر
حیف
اما من و تو
دور از هم می‌پوسیم
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بی تو در این لحظه پر دلهره است
دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست
از سر این بام
این صحرا این دریا
پر خواهم زد خواهم مرد
غم تو این غم شیرین را
با خود خواهم برد...
☆☆☆
#دنگ...
منگ منگم،انگار سه تا مرد جنگی تو سرم می‌جنگن
چشمام دو دو می‌زنن، واسه یه لحظه خواب قتل می‌کن
خون داغی تو تنم جاری شده، جوش و خروشی می‌کنه
کل شهر دور و برت از داغ دل کِل می‌کشه
مثل بی کس‌ترین جاشوی دریا که غروب
شرمش‌ رو زیر پا می‌ذاره و روی لِنجش می‌رقصه
شورش تیر و تفنگ رو ول کردم که (هرچی می‌خواد) غوغا بکنه
دنبال تو می‌دوم و غول جنگ پشت سرم ارابه می‌کشه
هر چی دریا، نخل و خرما، هرچی موج و قایقه
هم‌صدای من ضجه می‌زنن تا از رفتنت دست بکشی
سرزمینم، لشکرم، تمام سپاهم قبضه‌ته
قلب سربازهای جبهه بندِ لحظه نگاهته
عزیزم چشم دیدن هیج رنگرزی رو ندارم
که به بخت آدم‌ها رنگ نیلی می‌زنند
یک دستم نی انبون و دست دیگه‌م کاسه آبه تا پشت سرت بریزم
از پشت بوم برات ساز می‌زنم تا برگردی و نگاهم کنی
ای (درخت) کُنار قد بلندم، ای نُت همراه صِدام
متنفرم که ببینم این بحران روی تو رو از نگاهم می‌دزده
هر چی دریا، نخل و خرما، هرچی موج و قایقه
هم‌صدای من ضجه میزنن تا از رفتنت دست بکشی
سرزمینم، لشکرم، تمام سپاهم قبضه‌ته
قلب سربازهای جبهه بندِ لحظه نگاهته...

#محیا‌کاربخش🌿

https://dl2.taranebaran.com/irtarane/mordad400/Mahya_Hamedi-Deng-irtarane.ir-320.mp3
#هرمزگان‌زیبا
#بندرعباس
#ابراهیم‌منصفی_رامی‌جنوب
#چوکِ‌بَندِر
دیدگاه ها (۰)

#دارم‌_کم‌کم_این‌فیلم‌را_باور‌_می‌کنم...از زیر سنگ هم شده پی...

#دردواره‌ها (۱)درد‌های منجامه نیستندتا ز تَن در آورم«چامه و ...

#شوره‌زارم...شوره زاری ست درندشت، زمینی که منممزن اردو به بی...

#به‌‌برگشتن‌‌فکرمی‌کنم‌...آخرین‌ روزی‌ که‌ تو این‌ شهر لجن‌ ...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_207 نامجون نامجون خواهش...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط