پاییز از راه می رسد

پاییز که از راه می‌رسد، خیابان ولیعصر شکلی دیگر به خود می‌گیرد؛ درختان چنار، آرام آرام لباس سبزشان را عوض می‌کنند و برگ‌ها مثل خاطراتی رنگ‌پریده روی زمین می‌ریزند. قدم زدن زیر آن سایه‌های نیمه‌جان، با ژاکتی خاکستری و پیراهن چارخونه‌ای که عطر تنهایی را در خودش جا داده، حس غریبی دارد؛ انگار خیابان طولانی‌تر می‌شود و سکوتش سنگین‌تر.

نسیم خنک پاییزی از لابه‌لای یقه بالا کشیده‌ی ژاکت رد می‌شود و هر بار که دستت را دور فنجان قهوه تلخ می‌پیچی، تلخی‌اش با سرمای هوا گره می‌خورد و می‌نشیند گوشه‌ی دلت. پاییز در ولیعصر شبیه نامه‌ای قدیمی‌ست؛ پر از کلمات نگفته، پر از آهسته قدم زدن‌ها و پر از نگاه‌هایی که در ازدحام رهگذران گم می‌شوند.

پاییز می‌آید تا یادمان بیندازد که گاهی رها کردن زیباتر از نگه داشتن است؛ درست مثل برگ‌هایی که از شاخه جدا می‌شوند، بی‌هیچ مقاومتی، و در سکوت خیابان، قصه‌ی خویش را روایت می‌کنند.

#دلنوشته
#پاییز
#قهوه_تلخ
#ژاکت
دیدگاه ها (۰)

آهنگ فرشته سیاوش قمیشی

بداهه خوانی آهنگ مرد تنها فرهاد مهراد

طنز

داستان عشق

موسیقی

مهر هم تمام شد با تمام بی‌مهریشاصلاً این آبان‌ها بیشتر بوی پ...

🤎🧡 من بلدم #پاییز باشدو تنهایی تمام خیابان را صفحه صفحه ورق ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط