بریدمازجماعت

#بُریدم‌از‌جماعت...
(«من از عشق تو ناکَس باکَسان قطع نَظَرکردم
بریدم از برادر بعد از آن ترک پدَر کردم
شکستم قلب مادر خواهرم را خون جگر کردم
مثال مرغ شوریده سرم را زیر پَر کردم»)
به دست خود خودم را در به دَر کردم
اسیر ضربه هایی بی سپَر کردم
شبیه گشتم به یک دریای بی موج
خودم را مست و از این روزها سیل و گذَر کردم
شبم تا صبح دود است و خودم‌ هم غرق در خونم
جهانم را بریدم‌ ، همه را خون به جگَر کردم
بدون تو خودم هم در خودم هی کودتا کردم
چگونه من برای تو شبی سینه سپَر کردم؟
عزیزم رفتم آنجایی که نیست یاد تو آنجا
من از کوچه ی نامردان سَفَر کردم
دیدگاه ها (۰)

همین الان احتیاج دارم بیای و توی چشمام نگاه کنی، از سکوتم بف...

#حرف‌خواهم‌زد...وَ روزی از تمامِ دردِ رویِ شانه اَم،من حرف خ...

ط😉و نهایی‌تَرین حِسِ خاستنِ مَنیبا طُ بِ بینهایت میرسم...#مخ...

حالا شما بچرخید و پیش خلق الله مظلوم نمایی بکنید تا ببینیم ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط