آدمیزاد تو یه سنی یه قبر میکنه آرزوهاشو

- آدمیزاد تو یه سنی یه قبر می‌کنه آرزوهاشو
می‌ریزه توش و میشینه به نگاه کردن !
‹‍ باور کنید حال سوگواری‌ام نداره بهت‌زده
به مرگ آرزوهاش زل می‌زنه گیج و منگ !
می‌دونه هم ك دیگه نمیشه . . ›
به قول فروغ فرخزاد ك میگه : ‹‍ چه می‌شود
کرد مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و از تویش
خوشبختی درآورد ! همین است ك هست :)
دیدگاه ها (۱۰)

از یجایی غمگین نمینویسی،با هیچکس راجع به غمت صحبت نمیکنی، خی...

هر قدمی که برمی‌دارم، می‌خواهم در کنارم باشی... با هم می‌ایس...

پرنسس کوچولو...(:

جنگ تموم نشده ک هنوز تو خونه ما هرشب مامان مارو با آتیش حرفا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط