من متوجه شدم که در اعماق نفرت درونم عشقی بی پایان وجود

من متوجه شدم که، در اعماق نفرت درونم، عشقی بی پایان وجود دارد.
من متوجه شدم که، در انتهای گریه درونم، لبخندی بی‌مانند وجود دارد.
من متوجه شدم که، در پیچیده‌ترین آشوب‌های درونم، آرامشی عمیق وجود دارد.
من متوجه شدم که، در اعماق زمستان درونم، تابستانی دلپذیر وجود دارد.
و این‌ها به من شادی می‌دهند. و به همین دلیل است که برایم مهم نیست دنیا با بیرحمی بر من فشار بیاورد، زیرا که در درونم چیزی قویتر، با آن مقابله می‌کند...


#𝐒𝐞𝐭𝐚𝐫𝐞𝐡_𝐊𝐢𝐦𝐢𝐲𝐚
دیدگاه ها (۰)

من رازی را پنهان نکرده امقلبم کتابی است…که خواندنش برای تو آ...

آدم های صبور یه خصوصیت عجیب دارن...بی نهایت لبخند می زنن...ا...

و عشقآنقدرها هم که فکر می کردیمعادلانه نبود زنِ همسایه عاشق ...

گاهی حس میکنم آدم هایی که همیشه غمگین هستند چقدر عمیق‌اند و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط