خسته جانی هستم

‍ .
خسته جانی هستم
که تنم رنجور ناملایمات زندگی ست
از روزهای سخت به شب پناه آورده ام
و در این شبانه های سرد بی کسی
تن پوشی از  دلتنگیِ تو را
پوشیده ام که
بر تن احساسم زار می زند
کاش بدانی
غمگین و مغموم
در سایه سار شبانه ام
پشت دیوارهای سکوت
تیک تاک ثانیه های انتظار را
به آغوش می کشم
تا زیبایی یاد تو عاشقانه و
دلربا بر دیوار دلم نقش ببندد
و رویایی شود شیرین
که در سطر به سطر دفتر عاشقی ام
رنگی از عشق بنگارد
و در دنج ترین جای دنیا
در گوشه ی تنهایی خودم
بغض تمام لحظه های بی تو بودن را
در گلوی به نم نشسته ام خفه کنم؛

بیا ای امید محال
بیا که دلتنگ توام
بیا و مرا در آغوش بگیر میان نفسهای بارانی ات
بیا که اینجا
کسی نیست جز تنهایی و نبودن تو .....
دیدگاه ها (۰)

نیایش صبحگاهیالهی پیوند میزنمروحم را به روحتقلبم را به قـلـب...

صبح از راه رسیدسبدش پر ز گل خور‌شید استنگهش آینه‌ے امید استه...

‌‌‏‌ســلام صبح تون بخیر بوم روزتون رنگینطرح زمینه اش مهربانی...

ســــلام صبح دوشنبه تون بخیرامـــیــــدوارم امروزتون پر از ا...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط