پارت

پارت³⁴

#ویو جیمین
یونگی تو کمد تهیونگ زیر تخت و جونگکوک پیش تهیونگ بود هر کدوم یجا قایم شدن
که میوا اومد
¢ آخی بیبی بدنت کبود شده؟ عذر میخواما
_ مهم نیست
رفتم تیشرتمو بپوشم که نذاشت و دوباره منم کبوند به دیوار
_ عاححح چته وحشی؟
¢ هیسسسس
_ عه نکن تروخدا عاححح
هی زبونش رو میکشید رو بدنم که ایندفعه زبونش وارد دهنم شد
تمام نگاهم رو یونگی بود که کاری نکنه
معلوم بود همشون عصبی بودن که یونگی نتونست و از کمد اومد بیرون و تفنگ و گرفت رو صورتش میوا هم آروم از لبام دل کند و برگشت سمت یونگی همون لحظه تهیونگ هم تفنگ گرفت سمتش و جونگکوک منو از دستش نجات داد
£ خوبی جیمین ؟
_ آره خوبم
¢ به آقای کیم تهیونگ دلمون برات تنگ شده بود
√ دهنتو ببند
+ ببین دیگه دور و جیمین نمیای فهمیدی؟
¢ تو باید دوست پسرش باشی نه؟
+ آره و تو به دوست پسر من تجاوز کردی
¢ من که کاری نکردم (خنده)
_ حرومزاده کاری نکردی یجوری دندوناتو کشیدی رو بدنم که زخم کردی
¢ آخه خوشمزه است
√ خفه شو
که یونگی یه تیر به پاهاش زد و گفت
+ نمیتونیم اینجا ولش کنیم با خودمون میبریمش
_ فکر خوبیه
همه بادیگاردا ریختن تو اتاق و به استفاده از میوا تونستیم ازشون رد شیم و سوار ماشین شدیم
¢ عوضیا فاک بهتون
که جونگکوک بایه ضربه بیهوشش کرد
£ داشت زر اضافی میزد
+ جیمین خوبی؟
_ آره بخدا خوبم فعلا که میبینی کاری باهام نکرده
+ نگرانت شدم
_ (نگاه)
بعد چند مین رسیدیم خونه یونگی بردتش تو انباری و حبسش کرد
+ هوف اینم از این
_ مرد شجاع مننن(بغل)
+(خنده)
√ پس من چیییییی؟
_ بیا بغلمممم
£ منم که بزغاله
_ تو که چشای منی (بغل)
#ویو یونگی
از اینکه جیمین الان پیشم بود خوشحال بودم ولی باید حساب اون کثافت رو می‌رسیدم
_بیا بریم دیگه
+ برید من الان میام
رفتم تو انباری و بیدارش کردم
¢ عه تو؟
+ هیس
¢ می‌دونستی دوست پسرت خیلی خوبه؟ واقعا خیلی سکسیه حیف شد دیر تر میومدی الان کی/رش هم می‌دیدم
+ دهنتو ببند حرومیییی(داد)
¢ (خنده)
پاشو که باند پیچی کردم همونجا ولش کردم و اومدم بیرون که جیمین رو دیدم
_ چرا پاشو خوب کردی؟
+ فقط باند پیچی کردم
_ به حرفاش توجه نکن
+ آخه
_ هیسسسس
که لباشو گذاشت رو لبام بردمش جلو انباری که میوا ببینه کمرشو گرفتم و با ولع بوسیدمش
_ خیلی بیشعوریا
+ چرا؟
_ خودت خوب می‌دونی
+(خنده)
که دوباره لبامو گذاشتم رو لباش و به میوا نگاه کردم با حرص داشت مارو میدید یه نیشخند زدم بهش و با جیمین رفتیم تو خونه
دیدگاه ها (۷)

پارت³⁵#ویو جیمین خسته بودم رفتم اتاقم بخوابم که یونگی اومد ت...

پارت³⁶#ویو جیمیناز خواب بیدار شدم کمرم و دلم تیر میکشید ولی ...

پارت³³#ویو جیمین وقتی بهوش اومدم تو یه اتاق تم قرمز و مشکی ب...

یونمین 🥲✨دوستان حس میکنم فیک یونمین خیلی چرت شده اگه موافقین...

پارت ۲۲جونگکوک: هیونگ شمع هارو فوت کن یونگی: باشه همه شروع م...

خون آشام عزیز (66)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط