گاهی دلت می‌خواهد فریاااااد بزنی و کمک بخواهی،
در حالی که نه سِیلی‌ست، نه دریایی‌ست، نه آتش مهیبی‌ست و نه سانحه‌ای.
گاهی از درون در حال فروپاشی و سرریزی و دریچه‌های تحملت یک به یک مسدود شده.
دلت می‌خواهد جار بزنی و یاری بطلبی و  از کسی بخواهی تو را نجات بدهد و تو را از دریای اندوه بیرون بکشد. اما نمی‌توانی.
نمی‌شود هیچ تشریح و نمودی برای آنچه گلوی روانت را بی‌رحمانه فشرده و تنفست را به شماره انداخته و تو را تا مرز نابودی و اضمحلال کشانده، پیدا کنی، چرا که بعضی سوانح، از درون اتفاق می‌افتند.
اینگونه است که تو روزی، جایی، برای همیشه می‌‌شکنی و تمام می‌شوی و کالبدت همچنان می‌خندد و راه می‌رود و ادامه می‌دهد.
من فکر می‌کنم عمر روان آدم‌ها خیلی کوتاه‌تر از عمر کالبد آدم‌هاست.
خیلی‌ها مرده‌اند، خیلی‌ها نیمه جانند و خیلی‌ها درحال جان دادن، در حالی که از بیرون، همه چیز عادی به نظر می‌رسد...

#دلتنگتم_واین_دردکمی_نیست💜
دیدگاه ها (۰)

دوستانم اگر نبودم حلالم کنین بر میگردم✋✋🍓❤ 🍓

🍓#خاصترینم◦•●◉✿ 💎

پرسیدم چقدر دوستم داری؟ گفت: یک عمر و پنج دقیقه.گفتم: پنج دق...

ای کاش که اندوه ادمی به اندازه عمر گل ها بود ..🎈❤

تاریکی شب🖤🦋پارت ۲ویو صبحماریا با صدایی از خواب بیدار شد بعله...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط