در ستایش شب همین بس که میشه توش مرد

در سِتایشِ شَب هَمین بَس که میشه توش مُرد،
هَر چَند موقَت...،♡،
وَلی دُرستش این بود که تو این دُنیا فَقَط یبار میمُردیم...♥




《 خُدایا اینکه اَکثَرِ بَنده هات مَرگ رو،تَرجیح میدَن بَرات عَجیب نیست؟! 💛》

#آناهیتا
#قشنگ #بینظیر
دیدگاه ها (۱)

اونجا که فُروغ میگه :«مَن از نَهایتِ شَب حَرف می‌زنَم»،جایی ...

‏و به کُجا میتَوانستیم فَرار کنیم...،اگَر خواب نَبود..♡!《 ‏آ...

نَیامَدن هایَت را دوست دارم ،♡!مثلِ آمَدن هایَت نمی دانی آن ...

پُر از حِسِ ناراحتی‌اَم وَلی عَمیق‌تَر که میشَم خالی‌ام، پُر...

army_aa is talking:📜: سطر اول داستان ما....Part 5بعد از آن گ...

My angel ( part 1 ) بی وقفه اشک می ریخت و از خیابان های خالی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط