و اگر می نویسم

و اگر می نویسم،

دوست دارم بدانی

در خلأ دنیای بی جاذبه از نبودنت،

عجیب معلقم

می چرخم و می چرخم و می چرخم

و در چشم های ناباور یک سرگردان دلتنگ کسی را می بینم شبیه خودم

که هنوز عاشق کسی ست شبیه تو

وجودی سایه وار و حضوری کمرنگ

حضوری بسیار بسیار کمرنگ

که نوشتن برایش منصرف می کند مرا

از مرگ و نبودن …
حتی یه رز سفید هم یه سایه ی سیاه داره.
دیدگاه ها (۰)

زنها سلیقه های خوبی دارندزنها نقاش های خوبی هستنددرد را در ز...

دلبسته به سکه های قلک بودیم دنبال بهانه های کوچک بودیم رؤیای...

نفرت و عشقکشمکش بود بین نفرت و عشقخوب یا بد، از آن نگاه نخست...

بارون داره هدر می‌شه بیا با من قدم بزندلم داره پر می‌زنه واس...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط