Diamond or love
part=11
نامجون :باید اونو...
ویو ایون
به خونه رفتم ....
ولی کسی اونجا نبود نرسا ،کجاست ..
همه جارو گشتم به بادیگاردا هم گفتم ...
ایون :نرسا کجاست (عربده)
بادیگارد :خانوم باور کنید مارو هم بیهوش کردن
ایون : نههههه(بلند)
وقتی اون پیامک به گوشیم اومد فهمیدم کی اونو دزدیده....لعنتی
پیامک:
اگه میخوای رفیق صمیمت زندع بمونه و جون اون بچه ها برات مهمه فلش رو بیار به کلاب ..... همین امشب
جئون عوضی هه فک کردع به همین راحتی میام اونجا جلوش وایمیستم کور خوندی ....
به سمت کلاب حرکت کردم وقتی وارد شدم اول لباس کارکنان رو پوشیدم و ماسک زدم وقتی به بهونه تمیز کاری به اونور اونور رو دید زدم نرسا و جیون رو دیدم نرسا یه جا نشسته بود،دو تا بادیگاردم بغلش ...... شانس لعنتی .
وقتی جئون به اون یکی سمت پیش نامجون رفت فرصت خوبی بود بردی اینکه اونو از اونجا فراری بدم شر.اب رو توی جام ریختم بعدش بهش پودر دل درد ریختم (پودره اینجوریه که یارو هعی بره برینه) و اون جام هارو با چندتا هرزه به سمت بادیگارداا زود دست نرسا رو گرفتم ولی بادیگاردا فقط اون دونفر نبودن زود به سمت سالن رفتیم که بادیگاردا محاصرم کردن زود به سمتم اومدن مجبور شدم که ......
نامجون :باید اونو...
ویو ایون
به خونه رفتم ....
ولی کسی اونجا نبود نرسا ،کجاست ..
همه جارو گشتم به بادیگاردا هم گفتم ...
ایون :نرسا کجاست (عربده)
بادیگارد :خانوم باور کنید مارو هم بیهوش کردن
ایون : نههههه(بلند)
وقتی اون پیامک به گوشیم اومد فهمیدم کی اونو دزدیده....لعنتی
پیامک:
اگه میخوای رفیق صمیمت زندع بمونه و جون اون بچه ها برات مهمه فلش رو بیار به کلاب ..... همین امشب
جئون عوضی هه فک کردع به همین راحتی میام اونجا جلوش وایمیستم کور خوندی ....
به سمت کلاب حرکت کردم وقتی وارد شدم اول لباس کارکنان رو پوشیدم و ماسک زدم وقتی به بهونه تمیز کاری به اونور اونور رو دید زدم نرسا و جیون رو دیدم نرسا یه جا نشسته بود،دو تا بادیگاردم بغلش ...... شانس لعنتی .
وقتی جئون به اون یکی سمت پیش نامجون رفت فرصت خوبی بود بردی اینکه اونو از اونجا فراری بدم شر.اب رو توی جام ریختم بعدش بهش پودر دل درد ریختم (پودره اینجوریه که یارو هعی بره برینه) و اون جام هارو با چندتا هرزه به سمت بادیگارداا زود دست نرسا رو گرفتم ولی بادیگاردا فقط اون دونفر نبودن زود به سمت سالن رفتیم که بادیگاردا محاصرم کردن زود به سمتم اومدن مجبور شدم که ......
- ۸.۵k
- ۲۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط