پارت

پارت۷
نفس عمیق کشید و خودشو واسه نقش بازی کردن آماده کرد
+ناموسا؟حد اقل یکمی بهتر میبستیشون......ببین میرم سر اصل مطلب یا بازشون میکنی یا کار همتونو همینجا تموم میکنم
_ بیخیال کیم جین هو با یه معامله هستی؟
یکمی فکر کرد بعد گفت
+ اگه آدماتو بدی به من خودم تو کشتن اینا بهت کمک میکنم

𝙔𝙤𝙤𝙣𝙜𝙞
با دیدن اون دختر چشمام از حدقه در اومده بود
یعنی اونم یه خلاف کاره؟
وقتی اون حرفو زد تازه فهمیدم عاشق چه دختری شدم و تو دلم به خودم هزاران بار لعنت فرستادم
اون مرده که مارو گرفته بود معامله رو قبول کرد و به آدماش اشاره کرد که کار مارو تموم کنن
دروغ چرا بگم هممون ترسیده بودیم
مرگمون نزدیک بود و فقط یه معجزه میتونست نجاتمون بده
+ صبر کن خودم میخوام بکشمشون
_ اوه هرچی بانو بگن
دختره تفنگشو گرفت به طرف ما و پرسید
+اول کدومشون؟
_اولین نفری که بستیم
و به من اشاره کرد
دختره اومد طرفم و تفنگو گرفت روی سرم
+اوه صبر کن..... اینجوری نمیشه اول باید چشماتو ببندی( خطاب به اون مرد دزد)
_دلیل؟
+ نمیخوام ببینی چطوری میخوام بکشمشون
اون مرده و آدماش چشماشونو بستن و دختره ماشه رو کشید
چشمامو بستم و آماده مرگ شدم
صدای گلوله اومد.....
دیدگاه ها (۰)

#پارت۸صدای گلوله اومد..... اما من هیچی احساس نمیکردمیعنی مرد...

عرررررررر 😭

درخواستی سناریو ندارین؟ ʕ •ᴥ•ʔ

عررررر

محتوا کاملا متفاوته🗿یه تئوری از کونیکیدا تونستم بسازم که خیل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط