تو را دوست دارمچون نان و نمک

تو را دوست دارم چون نان و نمک
چون لبان گر گرفته از تب
که نیمه شبان در التهاب قطره ای آب
بر شیر آبی بچسبد
تو را دوست دارم
چون لحظه ی شوق، شبهه ، انتظار و نگرانی
 در گشودن بسته ی بزرگی 
که نمی دانی در آن چیست
تو را دوست دارم
 چون سفر نخستین با هواپیما
بر فراز اقیانوس
 چون غوغای درونم 
لرزش دل و دستم
در آستانه ی دیداری در استانبول

تو را دوست دارم چون گفتن‌ ( شکر خدا زنده ام )
دیدگاه ها (۰)

درسته که شادی رو ازمون گرفتندرسته که سفره هامون رو روز به رو...

🌹

گاهی باید رها کرد همه چیز را و گریست ...آدم بعد از گریه کردن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط