صبح روزای تعطیل که از خواب بیدار میشدیم بوی آبگوشت کل خونه رو برداشته ...

🌨
صبح روزای تعطیل که از خواب بیدار میشدیم بوی آبگوشت کل خونه رو برداشته بود
مامان همیشه زودتر از ما از خواب بیدار میشد و از صبح خیلی زود یه آبگوشت جانانه توی قابلمه روحی روی چراغ علاالدین میذاشت
یادتونه بابا همیشه عاشق آبگوشت بود...؟
هر وقت مامان ازش میپرسید غذا چی بذارم میگفت آبگوشت
حتی اگه روز قبلش هم آبگوشت خورده بود

آخ اگه بدونید اون آبگوشت چقدر خوشمزه بود
نمیدونم به خاطر اون نونی بود که روی بخاری و علاالدین خشک می‌کردیم،
یا به خاطر اون حرارت و شعله‌ آبیِ چراغ علاالدین...؟
یا شایدم چون همه بدون هیچ دغدغه‌ و فکری کنار اون سفره‌های باصفا دور هم بودیم...
هر چی بود خوشمزه‌ترین آبگوشت دنیا بود...
انقدر خوشمزه بود که میدونم حتی اون بچه‌هایی که اون روزا بهونه میاوردن و میگفتن ما آبگوشت دوست نداریم، حالا دلشون برای اون عطر و طعم یه ذره شده...

پی‌نوشت: توی سرمای اون روزا جورابامون رو همیشه
روی بخاری یا روی دسته‌ی چراغ علاالدین مینداختیم تا خشک بشه...


#خانه #زمستان #پدر #مادر #غذا #آشپزی #نوستالژی #فرش #ایران
دیدگاه ها (۳)

هزار تومانی جدید وارد بازار شد

قبر سعدی کجاست😂😂

آخر خنده😂😂#طنزخنده #طنز #شوخی #جوک_باحال

کیا اینطورین😂😂

p³⁷قسمت ۳۷ : نجوای خونویو وی (تهیونگ)شب‌ها دیگه آروم نبودن.ه...

part ⁷[فلش بک به ۲۰ سال پیش]ویو تهیونگمن فقط یه بچه ی ۹ سالم...

نام فیک: عشق مخفیPart: 37ویو ات*رفتم توی اتاقمو درو بستمو پش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط