دلتنگی ها را

دلتنگی ها را
به اردیبهشت می برم
و نبودنت را
قدم میزنم

#امیرعلی_قربانی

پ.ن



شب چو در بستم و مست از می‌ نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم
منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
غرق خون بود و نمی خفت ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم
دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشه دهر
بر سر آتش جور تو کبابش کردم
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم

#فـــرخی_یــزدی

#شبتون_بدور_از_دلتنگی
دیدگاه ها (۹۴)

غـــم در همـــه جا خانـــه می‌کندحتی در لبــــخندیبــه آغوش ...

(1)او میـــخندد و مـــندر خیـــال می‌بوســــم لبخــــندش را(...

شجاع دل مردمان تو بودآنجا که زردیشان را گرفتیتا زر ش کنـــی...

بـعـد از مـــرگپیــکرم را بسوزانیـــد وخاکستـــرم بر باد دهی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط