#حضرت_سایه__جناب_ابتهاج❤️
😔😔☹️

دلتنگه دلتنگم
و راه فراری نیست از این دلتنگی
بار زندگی بر دوشم سنگین
و آوای ناامیدی ام بلند
پنجره ای گشوده نیست به باغ مهتاب
این جا، تاریک تاریک است

شمع امیدم، از اشک هایم خیس
و به هیچ حیله ای دیگر روشن نمی گردد
این جا تاریک تاریک است
مرا با خود ببرید ای کبوتران مسافر
مرا با خود ببرید
مرا که هرگز بر بامی بلند ننشسته ام
و ستاره ای از آسمان نچیده ام
مرا که به هر نقطه خاکی که پا نهادم
باید از دلبستگی ها دل می بریدم
مرا با خود ببرید ای کبوتران مسافر
مرا با خود ببرید

که این جا دیگر جای من نیست
و این قلبی که در سینه می تپد
دیگر قلب من نیست
قلب مرا در شبی تاریک دزدیدند
و رگ های رابطه را بریدند
به من نگویید آن که رفته
باز می گردد. ؛. نه
به من نگویید که رفتگان
دیگر هرگز برنمی گردند
و آن چه بر جای می ماند
خاکستری است از خاطره ای غبار آلود
و شبحی از یادی که دیگر
نه مهربان است و نه خوب
و شبحی از یادی که دیگر...هیچ😔

💔
#جمعه_آخر_کار_خودت_را_کردی😔
#جمعه_۲۵_تیرماه_۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)

همه در خواب بودند جز #ماه كه به #ستاره‌هایش می خندیدو روزگار...

#تو_هم_بنویس....؟؟!!یه دقیقه دیگه تو این شهر معلوم نیست کی ز...

#بح_بح_بح😍#برای_تو❤️ای جااااانم#شاملوی_جان😍هفت آسمان را بردر...

#خوش‌قلب‌جانم❤️#دلبر_جذابم😍#دلبر_دوستداشتنی‌جان💫😘حال که تنها...

صحنه,پارت یازدهم

نسیمی سرد پرد هارا تکان میداد.روشنی داخل اتاق وجود نداشت بجز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط