ب خودم آمدم انگار تویی درمن نبود

ب خودم آمدم انگار تویی درمن نبود
این کمی بیشتر از دل ب کسی بستن بود
پیش چشم همه از خود یَلی ساخته ام
پیش چشمان تو اما سپر انداخته ام
چای داغی که دلم بود ب دستت دادم
آنقدر سرد شدم از دهنت افتادم
و زمینی ک قسم خورد شکستم بدهد
و زمان چنبره زد کار ب دستم بدهد
تو نباشی من از اعماق غرورم دورم
زیر بی رحم ترین زاویه ی ساطورم
دل ب دریا زده ایی پهنه سراب است نرو
برف و کولاک‌، راه خراب است نرو
بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم
دیدگاه ها (۰)

مى رسد روزى که بى من لحظه ها را سر کنىمى رسد روزى که مرگ عشق...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه، از...

برای ما چشم قهوه ای ها🥹🫧☕🤎✨

زیبا بود😎✋🏻🖇#مگااستار #امیر#خورشید

بـــه خودم آمدم انگار تویـــی در من بوداین کمی بیشتر از دل ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط