🌸❤
گر نو بهاری ببینیم باز
که بر سبزه زاری نشینیم باز

به شادی بسی می‌ بنوشیم خوش
به مستی بسی گل بچینیم باز

سر از پوست چون گل برون آوریم
که چون غنچه در پوستینیم باز

زمستان هجران به پایان بریم
بهار وصالی ببینیم باز

چو دیوانگان رخ به عشق آوریم
پری چهره‌ای بر گزینیم باز

بگو محتسب را که: بر نام ما
قلم کش، که بی‌عقل و دینیم باز

نبودست ما را ز عشقی گریز
برین بوده‌ایم و برینیم باز

که آن بی‌ قرین را خبر می‌ برد؟
که با درد عشقت قرینیم باز

بسی آفرین بر من و اوحدی
که نیکو حدیث آفرینیم باز

#عاشقانه
#خاصترینها
دیدگاه ها (۱)

دل به کسی سپرده‌ ام کو همه قصد جان کندکام کسی روا نکرد، اشک ...

🌸❤با دل تنگ من از تنگ شکر هیچ مگویچون ترا از دل من نیست خبر ...

در هر جایگاهی هستیم انسان باشیم 👌🏻باور کنید قلمرو انسان نامح...

برای چندمین بارخواستم ازویسگون برم اما نتونستم دل بکنم ازکلب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط