داستان

#داستان
بخونید #قشنگه . . !

تو 15 #سالگی باهم آشنا شدیم🙂🚶🏿‍♀
توی 15 سالگی برای #اولین بار گفتم عاشقتم و توهم گفتی منم همینطور-!
تو 16 سالگی #بغلم کردی و گفتی دوستم داری:)
توی 17 سالگی گوشه‌ی پارک دستمو محکم فشار #دادی و بوسم کردی🙁🤝🏿
تو 18 سالگی خیلی خوشحال بودیم چون #میتونستیم باهم ازدواج کنیم و تا ابد کنار هم باشیم💕🚶🏿‍♀
تو 19 #سالگی یکم سرد شدی باهام
و من هرشب با فکرت بیدار می‌موندم و دلم #میخواست بهت بگم
دیدگاه ها (۱۳)

🙂💔

شاید من #آفرید شدم برای #چشمات بمیرم💜🥺🍃مخاطب خاصم

@atrisa_1376

من حرفای قشنگی بلد نیستم ولی؛,وقتایی که حرف می‌زدیم شده بود ...

تو و همسرت، جیمین، هفته‌ی گذشته بحث شدیدی باهم داشتید که بعد...

وانشات بومگیو •••وقتی تو اوج ناراحتیه و کنارشیآروم روی تختت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط