من برای تو چتر بیش نبودم

من برای تو چترے بیش نبودم

باران ڪه تمام شد فراموشم ڪردے

توتنها هم قدم باران مےخواستی

اَما من خود باران شُــ💔ـدم بعد از آن...
دیدگاه ها (۰)

سراپا اشکم ....يک دسته اشک ...يک دسته اشک که دلش ميخواهدبه ج...

تو بر نمی گردی و این غمگین ترین شعر جهان استکه ترجمه نمی شود...

.دلنـوشتهبه نام عشق های دروغينباورت میشود؟دیگریادگرفته ام شب...

...

تو می‌دانی من چقدر ذوق دارم برای پاییز؟ برای خنکای عصرهنگام ...

آخرش یڪ نفر از راه می رسدڪه بودنش جبرانِ تمامِ نبودن‌هاستجبر...

این پایان برای ما خیلی غم انگیز بود و شاید فقط واسه من....ام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط