بیشتر از همیشه دلم میخواست توی بغلت گریه کنم و بگم که از

بیشتر از همیشه دلم میخواست توی بغلت گریه کنم و بگم که از این وضعیت مزخرف خسته‌ام ، اما چون میدونستم قرار نیست هیچوقت اشکامو پاک کنی و منو مطمئن کنی از بودنت ، خندیدم و گفتم هیچم ناراحت نیستم!
دیدگاه ها (۰)

ولی شاید اگه میتونستیم همو بغل کنیم اینقدر غمگین نبودیم!

جدا بعداً وجود نداره ، میخوای زنگ بزنی یا پیام بدی همین الان...

‹ بعضی ها وجودشان لازم زندگیست قرار نیست تک تک خیابان های شه...

قهوه تلخ پارت۵۱ویو دازای قطره اشکی از گوشه چشمم ریخت ناخوداگ...

پارت ۱۱ بسه ولم کن * جیغ و گریه* (نامجون نگران شد و ولش کرد)...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط