شب سوم

‍ ❤️ شب سوم....

دو شب از رمضان گذشت..
و سومین سیاهی هم، آسمان رمضان را فراگرفت...
سه روز است که مهمان سفره تو هستم
چه خوب میزبانی بودی ای عزیز جانم ...
دهانم را بسته ام، و دلم را گشوده!
احساس میکنم، مرا به فرشتگانت نشان میدهی!
و باز...قند در دلم آب می شود.
لبــخند تو...
افطـار تمام غصه های من است! ❤️
خدای خوبم :
این رمضان حاجتی عظیم، قلب مرا احاطه کرده است:
تــــــو...
درد نداشتن تــــو...
و دویدن مدام برای یافتنت...
همه آرزويي است که در لابلاي مناجات های سحرم، بدنبالش می گردم...
برای قلب بیمار من، چاره ای بينديش.
هر وقت حضورت از زندگی ام کم رنگ می شود قلبم بیمار می شود ...
به امید علاج آمده ام.
مرا دست خالی،از گوشه سفره ات، رد مکن !

به امید اجابت آمده ام
یا مُجیبُ... یا مجیب ... یا مجیب

.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
دیدگاه ها (۲)

مامانم وقتی نماز میخونه 🤣🤣.کی دیگشنری این زبانو بلده بهم یاد...

خدا دوباره سرپآت میکنه ...دقیقااا جلوی کسایی که شکستنت به خُ...

خدای خوبم...همینکه تو میبینی برای من کافیست ...همینکه میدونم...

خداوندنه به قدر رویاهابلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط