وقتی تو مرز خدمت میکنی مرد میشی ...چون مجبوری
هر سختی رو تحمل کنی ..یکبار داشتیم نون درست میکردیم تو خباز خونه خودم با چشم خودم دیدم موش از بغل کیسه آرد اومد بیرون ولی صداش رو در نیاوردم چون میدونستم بچه ها بدونن نمی خوردند و شب باید گشنه میخوابیدیم .. یا یکبار برنج خیس کرده بودیم شبش پاس بودم رفتم آبجوش بزارم برای نسکافه دیدم تو ظرف برنج فظله موش هست به فرمانده گفتم . گفت صداش رو در نیار ..یا اینکه تو آسایشگاه یک بار یکی از بچه ها خوابیده بود موش رفته بود روش.. از داخل کمد ها نگم که حتی موش داخل اون ها هم رفته بود و کل وسایلمون موشی بود ...می اومدم مرخصی مادرم اجازه نمی داد وسایلم رو بیارم خونه ..اول میبردیم تو پارکینگ همشون رو میشستیم بعد یکبار دیگه تو حمام میشستم ..بعد مادرم اجازه میداد وسایلم رو بندازم داخل لباسشویی... این یکی از سختی های مرز بود ..بماند داستان کثیفی آب های خوردنش .که حتی کادری ها از اون نمی خوردند و ما سرباز ها مجبور بودیم ..بماند داستان های شب هایی که بهمون طرح هوشیاری می دادن و هر لحظه ممکن بود یک کومله ای یا پژاکی یا داعشی سرت رو ببره .. بماند فشار های روانی و سختی رفت و آمد ها ...و بماند خیلی چیز ها که قابل گفتن نیست .اینکه تکی ۲ساعت تو نقطه صفر مرزی رو برجک پاس بدی اونم نصف شب وسط بیابان . بماند وقتی سرباز کم بود بعضی وقت ها یک سرباز (بچه ۱۸)ساله رو تکی میفرستادن. کمین و معبر ... بماند که به خاطر اینکه فرمانده بهمون گوشی خودمون رو بده باید میرفتیم نزدیک برجک های عراق تا آهن هایی که از دوران جنگ مونده بود رو جمع میکردیم تا فرمانده پاسگاه ببره بفروشه .و براش مهم نبود که اون مناطق به کلی پاکسازی نشده و کلی خمپاره عمل نشده و مین هست ... البته همش هم بعد نبود. روز های خوب هم داشتیم و فرمانده مشتی هم کم نداشتیم یادم نمیره روز تولدم فرمانده دستور داد جوجه درست کنیم و با اینکه خلاف قوانین بود تا ساعت ۱۰شب بزن و برقص داشتیم یا اینکه فرمانده وقتی میدید بچه ها سیگارشون تموم شده میگفت برامون کادری ها بیارن...یا بعضی وقت ها که پاس بودی نصف شب چای درست میکرد و میآورد بالای برجک .و شروع میکرد به حرف زدن و نصیحت کردن .. یا مثلاً یک فرمانده داشتیم موقع بازدید فرمانده هنگ که پاسگاه باید تمیز بود خودش کنار بچه ها شروع میکرد به نظافت پاسگاه ..یا بماند کادری که از پاسگاه تا شهر چندین کیلومتر رو رفت تا برای ما میوه و شیرینی بخره برای شب یلدا ..البته پولش رو خودمون داده بودیم 😂
- ۲۰.۲k
- ۲۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط