داستانآموزنده

#داستان_آموزنده❇️


همسر پادشاهی دیوانه ای را دید ، كه با كودكان بازی می كرد و با انگشت بر زمین خط می كشید.
پرسید: چه میكنی؟
گفت: خانه می سازم.
پرسید: این خانه را می فروشی؟
گفت: می فروشم.

پرسید: قیمت آن چقدر است؟
دیوانه مبلغی را گفت!
همسر پادشاه فرمان داد كه آن مبلغ را به او بدهند ،
✨دیوانه پول را گرفت و میان
فقیران قسمت كرد.

هنگام شب پادشاه در خواب دید كه وارد بهشت شده، به خانه ای رسید،
خواست داخل شود اما او را راه ندادند و گفتند:
این خانه برای همسر توست...!!

روز بعد پادشاه ماجرا را از همسرش پرسید:
همسرش قصه ی آن دیوانه را تعریف كرد!

پادشاه نزد دیوانه رفت و او را دید كه
🍀 با كودكان بازی می كند و خانه می سازد.
گفت: این خانه را می فروشی؟
دیوانه گفت: می فروشم.
پادشاه پرسید: بهایش چه مقدار است؟
دیوانه مبلغی را گفت كه در جهان نبود!

پادشاه گفت: به همسرم به قیمت ناچیزی فروخته ای!
دیوانه خندید و گفت: همسرت نادیده خرید و تو دیده میخری...
میان این دو، فرق بسیار است...!!!

نتیجه:
🍃ارزش كارهای خوب به این است كه برای رضای خدا باشد نه برای معامله با خدا👌🏻


♥️♥️
دیدگاه ها (۰)

✅هفت فایده‌ کم‌تر صحبت کردن:1. شما اسرارتان را فاش نمی‌کنید....

زن شوهرجوان😍خدا بده برکت🙏🏼اونوقت من تو دوتاش موندم🤣

#آرامش♥️♥️

"شبی که ماه کامل شد" الکس فرزند خانواده ای بود که هر روز در ...

ازدواج در مفهوم قرآنی - نیت صحیح ازدواج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط