#چه_غریب_ماندی_ای‌دل...
چه غریب ماندی ای دل ! نه غمی ، نه غمگساری
نه به انتظار یاری ، نه ز یار انتظاری
غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری
چه چراغ چشم دارد دلم از شبان و روزان
که به هفت آسمانش نه ستاره ای ست باری
دل من ! چه حیف بودی که چنین ز کار ماندی
چه هنر به کار بندم که نماند وقت کاری
نرسید آن ماهی که به تو پرتوی رساند
دل آبگینه بشکن که نماند جز غباری
همه عمر چشم بودم که مگر گلی بخندد
دگر ای امید خون شو که فرو خلید خاری
سحرم کشیده خنجر که ، چرا شبت نکشته ست
تو بکش که تا نیفتد دگرم به شب گذاری
به سرشک همچو باران ز برت چه برخورم من ؟
که چو سنگ تیره ماندی همه عمر بر مزاری
چو به زندگان نبخشی تو گناه زندگانی
بگذار تا بمیرد به بر تو زنده واری
نه چنان شکست پشتم که دوباره سر بر آرم
منم آن درخت پیری که نداشت برگ و باری
سر بی پناه پیری به کنار گیر و بگذر
که به غیر مرگ دیگر نگشایدت کناری
به غروب این بیابان بنشین غریب و تنها
بنگر وفای یاران که رها کنند یاری...

پ * ن
دروغ دیواری است
که هر صبح آجرهایش را می‎چینی
بنّای بی‌حواس من!
در را فراموش کرده‎ای
آب تا گردنم بالا آمده
آجرها تا گردنم بالا آمده
آب تا لب‎هایم بالا آمده
آب بالا آمده…
من اما نمی‎میرم
من ماهی می‌شوم...

شاید مشکل من اینه که وقتی خومو گم میکنم دنبال تو میگردم نه خودم...!
only For You
#چوک‌ِبَندِر
#ابراهیم‌منصفی_رامی‌جنوب
#بندرعباس
#هرمزگانِ‌زیبا
دیدگاه ها (۰)

#عشق‌‌‌ِ‌تو...عشق ِ تو از هر نوشاک ِ مستى‌بخشگواراتر است.عطر...

#شبیهِ‌مرگ‌است_دوست‌داشتن‌ِتو...مرگ همیشهخیلی آسان تر از عشق...

#وَ_درد...و دردکه این بار پیش از زخم آمده بودآنقدر در خانه م...

#دردواره‌ها (۱)درد‌های منجامه نیستندتا ز تَن در آورم«چامه و ...

مکن از برم جدایی،مرو از کنارم امشبکه نمی شکیبد از تو دل بی ق...

مکن از برم جدایی،مرو از کنارم امشبکه نمی شکیبد از تو دل بی ق...

صید و دام و صیاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط