بر اساس واقعیت:

𓏲࣪ ִֶָ 

تهیونگ: سر جلسه امتحان یه نفر بغل دستم نشسته بود منم داشتم بهش توضیح می‌دادم که چه‌جوری تقلب کنه.
جیکوک: خب؟
"تهیونگ با بغض ادامه می‌ده"
تهیونگ: می‌دونید؟ خیلی با دقت گوش می‌داد، باعث می‌شد احساس غرور کنم.
جیکوک: واو.
"تهیونگ همزمان با چشم‌های بغض‌دار دست‌هاش رو‌ مشت می‌کنه"
تهیونگ: امتحان که شروع شد ایستاد ورقه‌ها رو پخش کرد.
جیکوک:
جیکوک: بعدش چی‌شد؟
"تهیونگ آه دردمندی می‌کشه"
تهیونگ: هیچی تا آخر امتحان از بالای سرم جم نخورد.
"بعد نمایشی اشک‌هاش رو پاک می‌کنه"
تهیونگ: بخاطر اون پدرسگ فکر کنم آرتروز گردن گرفتم.
"جیکوکی که سعی در نخندیدن و پاره نشدن دارن"
جیکوک:
مراقب امتحان:
دیدگاه ها (۰)

⌯‖جونگ‌کوک به تهیونگ پیام میده:_ جیمین باهام قهر کرده؛ زنگ ب...

والپیپر^^بازم از اینا بزارم براتونننن؟

ببند،عندونیتو😂😂😂💅

بیشتر مشتاق شدم:^

black flower(p,298)

black flower(p,227)

پارت : ۳۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط