از یه جایی به بعد

از یه جایی به بعد
دیگه خسته می شی از هر چی که هست و یک چیزی که نیست ...
دلت از عالم و آدم پُر می شه و هیچ کس نمی تونه آرومت کنه .
جلوی روت عمری که باید بیهوده سپری بشه و پشت سرت گذشته ای که همیشه درگیر شی و ولت نمی کنه و این وسط به کسایی ضربه می زنی که نزدیکتن ولی نمیتونی کاری بکنی ...
دیگه کم کم خودتو فراموش می کنی زندگی برات زندان میشه و هر چقدر که زمان می گذره بدتر و بدتر میشه.
دیدگاه ها (۰)

خدا بعضی وقت ها سرت را محکم به سنگ می کوبدتا به تو بفهماند ک...

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. حَسودی فَقد اونجا کِه. . . دوس ...

#کپشن #حتما_بخونید خیلی وقتا‌ از اینکه دیگران بهمون حرف بزنن...

تا حالا از رفیقتون ضربه خوردین؟بفرست واسش💔خیلی وقتها ادم از ...

رمان انیمه ای « هنوز نه! » چپتر ۵

برو بمیربمیر بمیر بمیر بمیر بمیر تو لیاقت شونو نداری! فقط ب...

1- خود Mehran با اون زخم روی چشمش نمادی از " شیطان " هست2- د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط