بچه ها شاید باورتون نشه ولی چندیدن سال پیش توروستامو
❌️🌀بچه ها شاید باورتون نشه ، ولی چندیدن سال پیش توروستامون بودیم وبعد پسرخاله ام گفت بیاباموتور بریم اون روستای دیگمون خریدکنیم ، درحال رفتن تو یه جاده بودیم که خاکی بود واطرافمون کلا زمین کشاورزی بود ساعت هم حدود ۱۱ شب بود ، وقتی داشتیم باموتور میرفتیم من عقب نشسته بودم وپسرخاله ام جلو موتور بود، وسط های راه یلحظه احساس کردم یچیزی پشت سرمون داره میاد دنبالمون ولی فقط حس میکردم وفک میکردم شایدخیالاتی شدم،ولی هرچی جلوترمیرفتیم حس میکردم هنوز یکی یا چیزی دنبال موتور داره میاد وتعقیبمون میکنه ،تمام اطراف تاریکی محز بود و فقط چندمتری جلوی موتور رو میتونستیم ببینیم چون چراغش روشن بود، من یلحظه راستش خیلی ترسیدم و چون حسم بهم دروغ نمیگه ، سعی کردم به پشت سرمون یه نگاهی بندازم درحال حرکت هم بودیم باسرعت تقریبا ۶۰کیلومتر تو جاده خاکی، یلحظه به عقب سرمو برگردوندم و هیچ وقت اون لحظه رو ازیاد نمیبرم😰
همین کلیپ رو بااین شمایل و قیافه و بلندی قد حساب کنین، کاملا شبیه به این دیدم بایه قد خیلی بلندتر ازاین داشت تو تاریکی دنبالمون میومد و من نصفه ونیمه داشتم میمیدیدنش ولی چون هوا تاریک بود فقط نور ماه یخورده باعث شد بتونم تقریبا ۶۰درصد از اندازه و خصوصیات و موها و قدبلندش روببینم ،،بچه ها خداشاهده بااینکه پسر نترس و ماجراجویی هستم ،ولس اونلحظه تمام بدنم خیس عرق شداز ترس چیزی که پشت سرمون دیدم که داره به سرعت دنبالمون میاد،سریع طوری که پسرخاله ام نترسه ومتوجه نشه، کمرشو محکم گرفتم وگفتم سرعت رو زیاکن زیادکن، و مواظب باش زمین نخوریم ،فقط گازبده،،همینهمینوکه گفتم پسرخاله ام متوجه شد وباصدای بلندی گفت سریع آیت الکرسی رو بخونیم زودباش بهنام،،انگار که کسی بهش گفت که چیزی دنبالمونه،وبعداز چندلحظه که نور چراغ روستا وصدای پارس کردن سگ ها رو داشتیم میدیدیم، من به عقب نگاه کردم که دیدم دیگه چیزی دنبالمون نیس، وقتی رسیدیم ماجرا روکه خواستم تعریف کنم پسرخاله ام گفت همچین چیزی رو پشت سرمون دیدی بهنام؟!!
ومن باتعجب وترس گفتم توازکجا فهمیدی؟!
دیدم گفت ، همه این مردم روستاهای اطراف دیدنش ، و توی اطراف پرسه میزنه ، وگاهی ازگوسفندها و گاو واینامون کم میشه وجنازشون پیدامیشه،وقسم خورد که اگر آیت الکرسی رو نمیخوندیم مارو زنده نمیزاشت،
👈❌️این کلیپ و این چهره این زن منو یاد اون شب لعنتی میندازه بچه ها که تو اون جاده لعنتی دیدم
#پیج_وحشت_بهنام #ترسناک #وحشتناک #تئوری_ترسناک #تئوری #انیمیشن_ترسناک #باورنکردنی #پیج_ترسناک #ویسگون
#وحشتناک #وحشت #ترسناک #دلهره_آور #پیج_ترسناک #پیج_تئوری #پیج_وحشتناک #کلیپهای_ترسناک #ویدیو_ترسناک
همین کلیپ رو بااین شمایل و قیافه و بلندی قد حساب کنین، کاملا شبیه به این دیدم بایه قد خیلی بلندتر ازاین داشت تو تاریکی دنبالمون میومد و من نصفه ونیمه داشتم میمیدیدنش ولی چون هوا تاریک بود فقط نور ماه یخورده باعث شد بتونم تقریبا ۶۰درصد از اندازه و خصوصیات و موها و قدبلندش روببینم ،،بچه ها خداشاهده بااینکه پسر نترس و ماجراجویی هستم ،ولس اونلحظه تمام بدنم خیس عرق شداز ترس چیزی که پشت سرمون دیدم که داره به سرعت دنبالمون میاد،سریع طوری که پسرخاله ام نترسه ومتوجه نشه، کمرشو محکم گرفتم وگفتم سرعت رو زیاکن زیادکن، و مواظب باش زمین نخوریم ،فقط گازبده،،همینهمینوکه گفتم پسرخاله ام متوجه شد وباصدای بلندی گفت سریع آیت الکرسی رو بخونیم زودباش بهنام،،انگار که کسی بهش گفت که چیزی دنبالمونه،وبعداز چندلحظه که نور چراغ روستا وصدای پارس کردن سگ ها رو داشتیم میدیدیم، من به عقب نگاه کردم که دیدم دیگه چیزی دنبالمون نیس، وقتی رسیدیم ماجرا روکه خواستم تعریف کنم پسرخاله ام گفت همچین چیزی رو پشت سرمون دیدی بهنام؟!!
ومن باتعجب وترس گفتم توازکجا فهمیدی؟!
دیدم گفت ، همه این مردم روستاهای اطراف دیدنش ، و توی اطراف پرسه میزنه ، وگاهی ازگوسفندها و گاو واینامون کم میشه وجنازشون پیدامیشه،وقسم خورد که اگر آیت الکرسی رو نمیخوندیم مارو زنده نمیزاشت،
👈❌️این کلیپ و این چهره این زن منو یاد اون شب لعنتی میندازه بچه ها که تو اون جاده لعنتی دیدم
#پیج_وحشت_بهنام #ترسناک #وحشتناک #تئوری_ترسناک #تئوری #انیمیشن_ترسناک #باورنکردنی #پیج_ترسناک #ویسگون
#وحشتناک #وحشت #ترسناک #دلهره_آور #پیج_ترسناک #پیج_تئوری #پیج_وحشتناک #کلیپهای_ترسناک #ویدیو_ترسناک
- ۳۴.۴k
- ۱۲ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط