سرم برای دوست داشتنت درد می کند

سرم برای دوست داشتنت درد می کند
اما نگاه تو مرا دلسرد می کند

همیشه سوال من از خودم این است
چه کرده ام که برخورد سرد می کند ؟

کاری که می کنی نامش چیست می دانی ؟
همان که پاییز با برگ زرد می کند

نگو که می روی تو از میان دلم
که دل برای ماندن نبرد می کند

همیشه برای چشم هایت می مردم
کاری که یک عاشق و فقط مرد می کند

نرو بمان پس خاطراتمان چه شد ؟
که رفتنت مرا خیابان گرد می کند
دیدگاه ها (۰)

0 هــر روز بــی تــــومــــرگ مکــــرری ســــتکــه تکــــرا...

به شراب شیرینت قسمڪه نخورده مست می‌ڪنمو دهانم بوے لبهایت را ...

تو ماه زیبای منی،از آسمونا اومدیتموم دنیارو دارمتو که به دنی...

رها🍂 پاییز آرام آرام آماده ی رفتن می شود..رنگ انار، عطر بارا...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط