نوستالژی دهه هفتاد

یادش بخیر... اون روزا که رفتن به مغازه‌ی سر کوچه خودش یه سفر کوچیک بود.
پول‌هامونو لای دفترمون قایم می‌کردیم و با ذوق راه می‌افتادیم سمت بقالی.
یه مغازه‌ی کوچیک با بوی صابون گلنار، نایلونای زرد و آبی، و رادیویی که همیشه یه آهنگ از داریوش یا هایده پخش می‌کرد.
پشت پیشخون، آقای بقال با عینک ته‌استکانی و دفتر دَینش نشسته بود؛
با اون خودکار بیک آبی، اسم‌ها رو یادداشت می‌کرد و می‌گفت: «بابات فردا میاره پولش رو!»
همه‌چی ساده بود... ولی با صفا.
می‌رفتیم برای خرید یه نون یا یه بستنی،
اما آخرش با یه مشت پفک نمکی، آدامس خروس‌نشان، و یه دفترچه‌ی بوی‌نو از مغازه می‌زدیم بیرون.
کوچه‌ها خاکی بودن، صداها شاد، و آفتاب همیشه گرم‌تر می‌تابید.
اون روزا خرید فقط خرید نبود...
یه بهونه بود برای دیدن دوستا، شنیدن صدای نوار کاست جدید، یا تماشای تیله‌های رنگی پشت ویترین.
یه جور دلخوشی بی‌ادعا که حالا دیگه تو هیچ پاساژی پیدا نمی‌شه...
دهه هفتاد یعنی همون لبخندای بی‌دلیل، همون دنیای کوچیک ولی پرخاطره 💛

#نوستالژی
#دهه_شصت
#دهه_هفتاد
دیدگاه ها (۰)

همنوازی سنتور و تنبک

آهنگ گیسوی باران علیرضا قربانی

دکلمه بهروز رضوی خرابات مغان

آهنگ جدید من و تو گرشا رضایی

چندپارتی

پارت 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط