کاش می شد زندگی تکرار داشت

کاش می شد زندگی تکرار داشت

لااقل تکرار را یکبار داشت

ساعتم برعکس می چرخید و من

بر تنم می شد گشاد این پیرهن

آن دبستان کودکی سرمشق آب

پای مادر هم برایم جای خواب

خود برون می کردم از دلواپسی

دل نمی دادم به دست هر کسی

هر کسی کم کرد ما را فاصله

شد شریک دزد و یار قافله

عمر هستی خوب و بد بسیار نیست

حیف هرگز قابل تکرار نیست



••●❥
دیدگاه ها (۲)

یه افسانه ارمنی هست که میگهمردان خوش قلب و خوش طینتصاحب فرزن...

فرزندان نداشته‌ی عزیزتر از داشته‌هایمدرسِ امروزتان این است:"...

آدم حسابی بودن؛به تیپ لاکچری و لباس برندیا به ماشین مدل بالا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط