معلمم گفت: زندگی را تعريف كن
گفتم زندگی تعريف كردنی نيست
ناراحت شد و نمره ام را صفر داد
سالها بعد كه او را ديدم، پير شده
بود و عصا به دست راه می رفت
جلو رفتم و گفتم:زندگی را تعريف كن،
آرام خنديد و گفت:نمره ات بيست
زندگی را بايد زيست
دیدگاه ها (۱)

باید بپذیری که حرف ها اهمیتی ندارن، قضاوت و برخورد آدمها ارز...

#قديما…نمیدونم قد ما کوتاه بود یا قدیما برف بیشتر میومد!!نمی...

با عشق زندگی کنبا زندگی به رقص آ‍ زندگی هدیه‌ای است از سوی خ...

امروز فقط زیباییها را ببین عـشق الهـیکه در تمام جهان سایه اف...

ادامه پارت ۷

اگه یه روز با خودت رو به رو بشی چیکار می‌کنی؟ این سوال رو کس...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۸#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط