‌ به آغوش تومحتاجم،پناه لحظه هایم شو
چوابری پرزبارانم،رفیق گریه هایم شو

دراین آوار تنهایی،چه بیزاروچه بیمارم
طبیب این دل زاروشفای دردهایم شو

خطوط عشق را ممتد ،موازی دیده ام درتو
سکوت عشق رابشکن،غریق شعرهایم شو

شبی مستانه رقصیدم درآن مکردوچشمانت
بزن بوسه عطشهایم،شریک غصه هایم شو

چنان پروانه می چرخم کنارپیکرت هرشب
دمی آغوش خود بگشا،کمی هم مبتلایم شو
دیدگاه ها (۵)

هرکسی را در جهان باشد بچیزی میل دلجان ما را دایمابا درد دلدا...

سمینی عاشق مجنون سمینی واحد مُغرممیت اذا عنی تغیب الدنیا تظل...

گاهی دوست داشتن یک نفرتمام انگیزه گذراندن روزمرگی‌هایت می‌شو...

اینقدر وارد رابطه های دوزاری نشید، صبر کنید تا یکی بیاد که پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط