سنگ صبور دردهای این انم
سنگ صبور دردهای این انم
اما برای درد خود بی هم زبانم
مرهم به روی زخم هر زخمی نهادم
اما برای زخم خود من ناتوانم
در ظاهرم خندیده م و با کس نگفتم
در فال من افتاده تنهایی گمانم
نفرین به بغضی که مرا از پا درآورد
قفل سکوتی تا ابد زد بر دهانم 😔😔
اما برای درد خود بی هم زبانم
مرهم به روی زخم هر زخمی نهادم
اما برای زخم خود من ناتوانم
در ظاهرم خندیده م و با کس نگفتم
در فال من افتاده تنهایی گمانم
نفرین به بغضی که مرا از پا درآورد
قفل سکوتی تا ابد زد بر دهانم 😔😔
- ۴.۱k
- ۱۹ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط