تو که رفتی دیگر باد نوزید

تو که رفتی دیگر باد نوزید
باران هم فقط خاک را کمی تر می کرد
رمق نداشت
تو که رفتی
پاییز برگ ریز نشد
درخت ها یکباره عریان شدند
و هیچ شاخه ای زیر سنگینی برف خم نگشت
و من در هیچ گشتی چتر همراه نبردم
تو كه رفتى
دل اندوهگينم را برداشتم
تمام خيابان ها را با او قدم زدم
و در نگاه رهگذران جستجويت كردم…

#ناهید_صباغ
دیدگاه ها (۱)

آخرشم یکی میاد تو زندگیمون که نه بلده شاملو بخونه نه شبا لال...

‌حالا که اینجا ایستاده امدلتنگم؟ زیادبریده ام؟ خیلیخسته ام؟ ...

ᴬ ˡᵉᵗᵗᵉʳ ᵗᵒ ᵐʸᶳᵉˡᶠ : ᶰᵒʷ ᶤ ᵒᶰˡʸ ʰᴬᵛᵉ ʸᵒᵘ , ᵗᴬᵏᵉ ᶜᴬʳᵉ ᵒᶠ ᵐᵉ ....

‌ علی قاضی نظام حواستان به آدمهاى آرامِ زندگيتان باشد!آدمهاي...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط