من فقط می‌خواستم بگویی: 《تو از پسش بر می‌آیی》همین! می‌خواستم از تو بشنوم و جسورتر شوم، از تو بشنوم و در مقابل هرچه مشکل و سختی هست، سینه سپر کنم و از هیچ چیز نترسم.
من فقط می‌خواستم تو با نگاه و حرف‌هات مرا حمایت کنی، می‌خواستم شبیه به آدم‌‌هایی رفتار کنی که حواسشان به همه چیز هست. باور کن نیازی به هیچ تلاش اضافه‌ای نبود؛ خودم قدرت می‌گرفتم و همه چیز را درست می‌کردم، خودم پای همه چیز می‌ایستادم، خودم از خودم دفاع می‌کردم.
اما نبود! تو حواست به هیچ چیز نبود...

#نرگس_صرافیان_طوفان
دیدگاه ها (۱)

اگر چه گاهی تکه ابری جلوی تابشِ خورشید را می‌گیرد ولی خورشید...

دنیا ما را زیبا نمیکندما دنیا را با خوبیهایمانزیبا میکنیمپس ...

معلمی گفت توانا بود هرکه..؟ دانش آموزی ادامه داد"توانا بود ه...

ناراحتی های آدمها را جدی بگیریددلخوری از آنها فرد جديدی را م...

#رویای #جوانی #پارت-۶خیلی عصابم خورد شد . یونگی اومد و گفت :...

وانشات اینوماکی//پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط