نیامدم که بخواهم کنار من باشی

☆نیامـدم کـه بخواهم کنـارِ مـن باشی
میـانِ اینهمـه بیگانـه یـارِ مـن باشی

دلم گرفته تر از بغضِ مهربانِ شماست
مبـاد آن کـه شمـا غمگسارِ من باشی

تو ای ستارهٔ وحشی که کهکشان زادی
مخـواه روی زمیـن بـر مدارِ من باشی

من از اهالی عشقم، نـه از حوالیِ  جبر
خطاست اینکه تو در اختیارِ من باشی

ولی، نـه! من که در اینجا دچارِ پاییزم
چگونـه از تـو نخواهم بهـارِ من باشی

تو میتوانی از آن چشمهای خورشیدی
دریچه ای به شبِ سردو تارِ من باشی

همیشه کـوه بمان تا همیشه نامِ تورا
صـدا  کنم کـه مگر اعتبـارِ مـن باشی...🦋🦋

گینه مثل همیشه حیران و ویلان گَزیرم سنون دالونجا سنی آلاهون دجینن هارداسان😔💔
دیدگاه ها (۱)

دلم که برایت تنگ می شود ...می گیرد ...فریاد می کشد ...می تپد...

‌وقتی می گویم دوستت دارمدر زمستان گل می رویدپرنده ها به سوی ...

تشنه ام تشنه ی دیدار، کسی اینجا نیستخسته از این همه آزار، کس...

نازنین لیلای من امشب برایم ناز کنساز دلتنگی مزن آغوش خود را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط