ی نف ا دوست دام شع میگویم بایش

یڪ نفࢪ ࢪا دوست داࢪم، شعࢪ میگویم بࢪایش
آمده دࢪ زیر شعࢪ من نوشته عاشقین؟
این همہ از دࢪدهایم گفتہ ام باز آمده
مینویسد: خوش بحال دلبࢪ تو آفرین،
منکہ شاعࢪ نیستم تا عاشق شعࢪم شوے
من فقط یڪ عاشقم بگذاࢪ تا شعࢪم شوے
با من از ماندن بگو ࢪفتن تباهم مےکند
خوب میدانے غمت خانہ خࢪابم مےکند
من بہ لبخند دوچشمان تو عادت کࢪده‌ام
تࢪک عادت هم کہ میدانے چہ کاࢪم مےکند؟
قدࢪ یک دم دستهایت ࢪا ز دستانم مگیࢪ،
فکࢪ یڪ دم بے تو بࢪ مࢪدن مجابم می‌کند!
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دیدگاه ها (۰)

حسینم ‹ بگذار هر ثانیه،حالِ تو خوب باشد ،بگذار رفتنی ها برون...

وقتی باهات قهر کرده بهش بگو:«چه کرده‌ای تو با دلم که ناز تو ...

‌تا زمانی که رسیدن به تو امکان داردزندگی درد قشنگیست که جریا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط