من‍ دیگه‍ نمی‍ تر‍سمـ‍

دیدگاه ها (۰)

به اتش روبه روم خیره شدم شعله های مثل یک شلاق به اینور ان ور می رفتند چوب ها می سوختند و ذغال می شدند انگار من ان چوب ها بودمو شعله های مثل شلاق مشکلاتم 🥺🥺

دوست‍ دارم‍ عزیزم‍.....

من‍ ی آبنبات‍ ترشم‍ 🍭🍭

ادیت خودم 💜💜💜💜💜💜💜

ساکنان دریا پس از مدتیدیگر صدای امواج را نمی شنوندچه تلخ است...

خاطرات خدادادعزیزی.....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط