با دوستات رفته بودی بیرون و به ته نگفته بودی خیلی وقت

با دوستات رفته بودی بیرون و به ته نگفته بودی ... خیلی وقت بود رسیده بود خونه و تورو پیدا نکرده بود
بلخره سعی کردی از دوستات دل بکنی و بری خونه .. از شانس بدت تو ترافیک گیر کردی و یه ساعت اونجا وقتت تلف شد
با امید اینکه تهیونگ خیلی دیر میاد خونه کلید انداختی و درو باز کردی .. چند قدم نرفته بودی که تهیونگو رو صندلی دیدی و با نگاهش که ازت توضیح میخواست مواجه شدی
+هممم .. چه توضیحی داری بیبی؟!
_تهیونگاا واقعا فک میکردم دیر میای..‌
+ دیر یا زود فرقی نداره.. نباید به من خبر بدی ا/ت؟!
_ببخشید🥺
اومد سمتتو دستشو رو شونه هات گذاشت یه بوسه رو پیشونیت گذاشت و گفت:
+از دستم ناراحت نشو من فقط میترسم از دستت بدم ..
_ ته ته از هیچی نترس .. هیچوقت از دستم نمیدی . مطمئن باش♥️
+ولی میدونستی که از تنبیهت نمیگذرم؟😈

#v
⊱ ─────⋆⋅✧⋅⋆───── ⊰
𝐁𝐭𝐬࿐
دیدگاه ها (۱۲)

خب دیگه خسته شدم تا فردا وانشات مینویسم دوباره و میزارم راست...

*ویکوک تو اسانسور*تهیونگ:چطوری؟ کوک: الحمدلله *تهیونگ دست می...

*جین وقتی داره از بچهاش شکایت میکنهجین رو به نامجون : بچه بز...

🌚

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط