می‌دونی فرق تو با بقیه چیه؟
بقیه میان و می‌رن… ردپا می‌ذارن، یا گاهی زخمی.
اما تو، بی‌هیچ سروصدایی اومدی و یه‌جوری توی رگ‌هام جاری شدی که دیگه هیچ‌وقت نمی‌تونم نبودنتو تصور کنم.
تو اعجازِ خاموشی هستی که منو دوباره زنده کرد.»
دیدگاه ها (۰)

ازم پرسيد: « اينكه تا آخر عمر با يه نفر بمونى خسته كنندهنيست...

روایتی عاشقانه از دلِ زاگرسآوایی زنانه آمیخته با راز و نیاز ...

بار ها تو اوج نوجوانیمی خواستم خودکشی کنمچهار بار رگ ام رو ز...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط