لیلی بنشین خاطره ها را رو کن

لیلی بنشین خاطره ها را رو کن
لب وا کن و با واژه بزن جادو کن
لیلی تو بگو،حرف بزن،نوبت توست
بعد از من و جان کندن من نوبت توست
لیلی مگذار از دَم ِ خود دود شوم
لیلی مپسند این همه نابود شوم
لیلی بنشین، سینه و سر آوردم
مجنونم و خونابِ جگر آوردم
مجنونم و خون در دهنم می رقصد
دستان جنون در دهنم می رقصد
مجنون تو هستم که فقط گوش کنی
بگذاری ام و باز فراموش کنی
دیوانه تر از من چه کسی هست،کجا
یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست
🌹

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دیدگاه ها (۱۲)

💎نگه داشتن یک زن بلد بودن میخواهد !یک زن از تمام مردانگی یک ...

عجب دنیایی ....امروز از محبت هیچ خاری گل نشد همانطور که دور...

🌹زخمی به او بزن ، عمیق تر از انزواواقعا این نوشته کوتاه انسا...

🍀 به عدل بکوش...⁦✍️⁩ به نوبت اند ملوک اندرین سرای سپنج کنون...

با توام آااااای ! پدر سوخته بازی کافی ستهی خرابم کنی و باز ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط