و به هنگامی که به چشمانت نگاه میکنم هیچ چیز نمیبینم و ا
و به هنگامی که به چشمانت نگاه میکنم هیچ چیز نمیبینم ، و این زیر پایَم را خالی میکند..
گویا از پرتگاهِ احساسات صادقانهام با دستان تو پرتاب میشَوَم ، و در آن لحظات هیچ چیزی نمیتواند مانع سوزش چشمانم شود
و دردناک تر از ان تنها این است که تو با وجود دیدن چشمانی که درماندگی و استیصال را فریاد میزنند هیچ کاری از پیش نمیبری همان چشمانی که زمان درازی را در وصفش به سر میبردی...
گویا از پرتگاهِ احساسات صادقانهام با دستان تو پرتاب میشَوَم ، و در آن لحظات هیچ چیزی نمیتواند مانع سوزش چشمانم شود
و دردناک تر از ان تنها این است که تو با وجود دیدن چشمانی که درماندگی و استیصال را فریاد میزنند هیچ کاری از پیش نمیبری همان چشمانی که زمان درازی را در وصفش به سر میبردی...
- ۳.۴k
- ۱۸ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط