ای که دور از لب تو زهر و عسل هر دو یکیست
ای که دور از لب تو زهر و عسل هر دو یکیست
در کنار توأم و بوس و بغل هر دو یکیست
با نگاه تو اگر جان جهان باختنیست
زیر تیغ نگهت صلح و جدل هر دو یکیست
ما که آوارهتر از برگ خزانیم چه باک
دوری از زلزله یا روی گسل هر دو یکیست
فتنهها در اَتُم روسریات خیمه زده
جنگ ما با اتم و جنگ جَمَل هر دو یکیست
شعر، تصویر عجیبیست که در هر ورقش
اشک آن مرثیه با رقص غزل هر دو یکیست
دل که آوارهء آن زلف منافق شده است
دست شمشیر تو با دست اجل هر دو یکیست...🦋🦋
غروبت بی غم محبوبم❤🌹
در کنار توأم و بوس و بغل هر دو یکیست
با نگاه تو اگر جان جهان باختنیست
زیر تیغ نگهت صلح و جدل هر دو یکیست
ما که آوارهتر از برگ خزانیم چه باک
دوری از زلزله یا روی گسل هر دو یکیست
فتنهها در اَتُم روسریات خیمه زده
جنگ ما با اتم و جنگ جَمَل هر دو یکیست
شعر، تصویر عجیبیست که در هر ورقش
اشک آن مرثیه با رقص غزل هر دو یکیست
دل که آوارهء آن زلف منافق شده است
دست شمشیر تو با دست اجل هر دو یکیست...🦋🦋
غروبت بی غم محبوبم❤🌹
- ۱.۲k
- ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط