#بی_مخاطب
چقدر ساده به هم ریختی روان مرا
بریده غصّۀ دل‌کندنت امان مرا

قبول کن که مخاطب‌پسند خواهد شد
به هر زبان بنویسند داستان مرا

گذشتی از من و شب های خالی از غزلم
گرفته حسرت دستان تو جهان مرا

سریع پیر شدم، آنچنانکه آینه نیز
شکسته در دل خود صورت جوان مرا

به فکر معجزه‌ای تازه بودم و ناگاه
خدا گرفت به دست تو امتحان مرا

نه تو خلیل خدایی نه من چو اسماعیل
بگیر خنجر و در دم بگیر جان مرا

تو را به حرمت عشقت قسم بیا برگرد
بیا و تلخ تر از این مکن دهان مرا

چه روزگار غریبی ست بعد رفتن تو
بغل گرفته غمی کهنه آسمان مرا

تو نیم دیگر من نیستی، تمام منی
تمام کن غم و اندوه سالیان مرا

#شاعر_امید_صباغ_نو
دیدگاه ها (۹)

#كلمة_للسيد_نصر_الله_في_يوم_القدس#اللهم_أحفظ_السيد_حسن_نصر_ا...

"صلّي الله عليــــــــك يـــــا علي بن مـوســـــي الـــرّضا"...

#عاشقانه 💫 اقرار میکُنممن از قابِ هَمین گوشی گاهیزُل میزنم ...

اقا امام رضا(ع)معمار می شوی و بنای تو می شوممانند یک ضریح بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط